0
0

Humanistic approach

370 بازدید

Humanistic Approach در تدریس

رویکرد انسان گرایانه ( (humanistic approachیکی از قابل توجه ترین جنبش ها در حوزه آموزش و یادگیری زبان است. رویکردی که در آن یادگیرنده به عنوان یک فرد کامل با ویژگی های فیزیکی، عاطفی و اجتماعی و همچنین ویژگی های شناختی در نظر گرفته میشود. “بهتر است تمامی ابعاد فرد مورد اموزش قرار گیرد، به عبارتی هم ابعاد فکری و هم عاطفی” (مسکوویتز، 1978). در این مقطع، نقش سنتی معلمان و یادگیرندگان از نو تعریف شدند. بدین معنا که کلاس های درس متمرکز بر زبان آموزان شد که این کار جایگزینی برای شیوه های آموزشی مستبدانه قبلی بود.

خاستگاه و پیشینه جنبش انسان گرایانه در تعلیم و تربیت: کارل راجرز (Carl Rogers) و آبراهام مزلو(Abraham Maslow) بود که توسعه روانشناسی انسان گرایانه را در اوایل قرن هفتاد سرعت بخشیدند. که به آن “آموزش مشاوره ای” می گفتند که در ان دانش آموزان به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شوند نه به عنوان یک کلاس. کوران (Curran)(1972) گفته است که، آموزش انسان‌گرایانه از روان‌شناسی انسان‌گرایانه تکامل یافته و اصول اساسی خود را از آن مشتق کرده است و سرچشمه اصلی آن به دوران قرون وسطی قرون وسطی، زمانی که فلسفه اومانیسم متولد شد باز میگردد. او همچنین معتقد بود که با این روش اضطراب یا ترس از احمق به نظر رسیدن کاهش می یابد. هدف دیگر این نوع رویکرد این است که معلم را به عنوان یک عامل کمک کننده در فرآیند یادگیری در نظر گرفته شود و نه به عنوان تهدید. در این مقاله رویکرد انسان گرایانه تشریح خواهد شد.

اصول اولیه تحصیل با رویکرد انسان گرایانه

تعدادی اصول کلیدی در رابطه با تحصیل با رویکرد انسان گرایانه وجود دارد:

  1. داشتن آزادی انتخاب

    • فرایند یادگیری برای اسان تر و سریع تر خواهد بود اگر دانش اموزان همان چیزی را که نیاز دارند و میخواهند یاد بگیرند، بنابراین باید به انها حق ازادی انتخاب برای چیز هایی که میخواهند یاد بگیرند داده شود.
  1. اهمیت دانستن فرایند یادگیری:

    • دانش‌آموزان باید انگیزه داشته باشند و مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرند.
  1. خود ارزیابی اولویت اول است:

    • در اینجا تأکید بر رشد درونی و متقاعدسازی خود است.
  1. آموزش انسان گرایانه بر کل فرد متمرکز است:

    • در اینجا احساسات به اندازه واقعیات مهم هستند:
  1. دانش آموزان در یک محیط غیر تهدیدآمیز به بهترین شکل یاد می گیرند.

    • محیط باید از نظر روانی و عاطفی و همچنین از نظر فیزیکی غیر تهدید کننده باشد.

مسئله ای که در دهه 70 میلادی به طور گسترده ای مورد بحث قرار گرفت این بود که رویکرد انسان گرایانه (humanistic approach) عمدتا سه متد در حوزه اموزش زبان انگلیسی را در بر میگیرد. آنها از این لحاظ انسان گرا هستند که نگرش انسان گرایانه، کم و بیش، در آنها نهفته است و تقریباً از دغدغه روانی و فلسفی مشابهی سرچشمه می گیرند. اکنون تک تک انها با نگاهی موشکافانه بررسی میشوند.

سه متد عبارتند از:

  • Total physical generation
  • Suggestopedia
  • Communicative language teaching (CLT)

متد total physical response

این متد که در سال 1970 میلادی توسط جیمز اشر (James Asher) توسعه یافت بر این فرض استوار است که همان‌طور که یک نوزاد زبان اول را با پاسخ دادن فیزیکی به صحبت‌های والدینش می‌آموزد، می‌تواند زبان دوم یا خارجی را نیز با پیروی از همین رویکرد میتواند به دست آورد. در این متد معلم نقش والدین را بر عهده می گیرد و به زبان آموزان کمک می کند تا انگیزه پیدا کنند و اعتماد به نفس آنها تقویت شود. با این حال، ضعف ذاتی این روش این است که به شدت بر الزامات تکیه می کند و فقط برای زبان آموزان سطوح پایه موثر است، نه با زبان آموزان پیشرفته. این متد از این لحاظ انسان گرایانه است که عمدتاً بر این ایده تمرکز دارد، یادگیری باید تا حد امکان سرگرم کننده و بدون استرس باشد.

متد suggestopedia

اغلب به‌ عنوان عجیب‌ترین متد رویکرد انسان‌گرایانه در نظر گرفته می‌شود که در ابتدا در دهه 1970 توسط معلم بلغاری
(Georgi Lozanov) توسعه یافت. این متد با هدف کاهش اضطراب، افزایش انگیزه، پرورش نگرش مثبت نسبت به یادگیری زبان، ارتقاء عزت نفس و همچنین سبک‌های مختلف یادگیری ایجاد شد. (Arnold, 1999)

بنابراین واضح است که این متد علاوه بر ویژگی های شناختی، ویژگی های عاطفی را نیز در هنگامی که مدرس تلاش میکند صلاحیت زبانی دانش آموزان را بسط دهد به طور موثر نیز در بر میگیرد.

متد CLT

روش تدریس CLT مخفف Communicative Language Teaching است که بیشتر بر روی تعامل افراد هدفمند و  معنی دارد بودن آموزش زبان تمرکز دارد.

آموزش زبان ارتباطی (CLT) یا رویکرد ارتباطی، یک رویکرد به آموزش زبان است که تأثیر متقابل را به عنوان ابزار و هدف نهایی مطالعه زبان انگلیسی مورد تأکید قرار می دهد.

زبان آموزان در محیط با بهره مندی از تکنیک های CLT، زبان هدف را از طریق تعامل با یکدیگر و استاد، مطالعه “متون معتبر” (که در زبان مقصد برای اهداف غیر از یادگیری زبان) نوشته شده است، و از طریق استفاده زبان در کلاس و خارج از کلاس زبان تمرین و فرامیگیرند.

زبان آموزان یعنی دانشجویان زبان درمورد تجارب شخصی با پارتنر زبان خود صحبت می کنند، و اساتید موضوعات زبان را به دور ازگرامر یا همان دستور زبان سنتی آموزش میدهند تا مهارت های زبان را در همه موقعیت ها ارتقا دهند. این روش همچنین ادعا می کند که زبان آموزان را تشویق می کند تا تجارب شخصی خود را در محیط یادگیری زبان خود بکار گیرند و بر یادگیری تجربیات جدید علاوه بر یادگیری زبان مقصد تمرکز کنند.

طبق روش CLT، هدف آموزش زبان، توانایی برقراری ارتباط در زبان مقصد است، درست برخلاف دیدگاه های قبلی نسبت به آموزش زبان که اولویت به دانش گرامری و توانایی بکار بردن گرامر توسط زبان آموزان داده میشد و همچنین تاکیید مینماید که معلم زبان نقش تسهیل کننده دارد ، نه یک مربی زبان. علاوه بر این ، این یک رویکرد یک سیستم غیر متدیست است که از مجموعه کتاب های درسی برای آموزش زبان انگلیسی استفاده نمی کند، بلکه بر روی توسعه مهارت های شنیداری و صحبت کردن قبل از خواندن و نوشتن کار می کند.

در روش CLT بر روی چند نکته تاکید می شود:

  • یادگیری دو سویه و مکالمه ای با استفاده از زبان مقصد
  • ارائه مطالب و متن های اصلی زبان همانند روزنامه ها ، مجلات ، فیلم ها و …
  • جلب توجه زبان آموزان نه تنها به خود زبان بلکه به روند یادگیری زبان
  • اشتراک تجربه های شخصی زبان آموز در کلاس و روند یادگیری
  • تلاش برای بردن فعالیت های داخل کلاس به خارج کلاس

به طور کلی در رویکرد انسان گرایانه تأکید بر این است که جنبه های مؤثر یادگیری زبان به اندازه جنبه های شناختی مهم هستند. بنابراین، معلمان به وضعیت عاطفی دانش آموزان توجه می کنند که تأثیر قابل توجهی بر عملکرد و عملکرد زبانی آنها دارد. محیط غیرتهدیدکننده و لذت‌بخشی که آموزش انسان‌گرایانه ارائه می‌کند، توانایی یادگیری مستقل از مدرس را در زبان اموزان افزایش می‌دهد و برای یادگیری رفتارهای زبانی جدید انگیزه پیدا می‌کنند. بنابراین در آموزش زبان، معلمان باید عوامل تأثیرگذار برای دستیابی به آموزش زبان را در نظر بگیرند. اگرچه آموزش زبان انسان‌گرایانه توسط بسیاری از محققان حمایت شده است، اما مخالفانی نیز وجود دارند که مخالف آن هستند. به عنوان مثال، Anna Gadd (محقق حوزه تدریس زبان های خارجه) معلمان انگلیسی را به دلیل استفاده از تکنیک هایی که شامل احساسات یا خود درونی می شود، ایراد می گیرد. او همچنین از بی بند و باری معلم که نشات گرفته از نقش نامناسب و ظالمانه احساسات درونی در اموزش می گوید. در واقع، استدلال‌های Gadd یا به خوبی مستدل نیستند یا گمراه‌کننده هستند. هیچ معلم یا نظریه‌پرداز انسان‌گرای هرگز صحبت از جایگزینی عوامل موثر در یادگیری با اصول شناختی نمیکند، بلکه در مورد در نظر گزفتن عواطف، هم برای تسهیل شناخت در یادگیری زبان و هم برای تشویق رشد کل فرد صحبت می‌کند» (آرنولد، 1998).

گرد آورنده و مترجم :امیرحسین نصیری مدرس بزرگسالان و TTC

آموزشگاه زبان های خارجی ملل

منابع :

Arnold’s. (1998): Towards more humanistic English teaching. ELT Journal, 52(3),235-242.(1999). Affect in Language Learning. Cambridge: Cambridge University Press, 227.

Canale, M,, and M. Swain(1980): Theoretical Bases of Communicative Approaches to Second Language Teaching.  Applied Linguistics, 1(1), 1-47, http://dx.doi.org/10.1093/applin/1.1.1

Curran, C.A.(1972): Counseling- Learning: A Whole person model for education, New York:  Grune and Stratton.

Gadd, N.(1998): Towards less humanistic English Teaching.ELT Journal, 52(3), 223-233.  doi:10.1093/elt/52.3.223.

Ghaith, G. and H. Diab(2008): Determinants of EFL achievement among Arab college bound learners. Education, Business and Society: Contemporary Middle Eastern Issues, 1(4), 278-286.

Lei,Q.(2007): EFL teachers factors and students affect, US- China Education Review, 4(3), 60-67.doi:10.2307/1170741.

Maskowitz,G.(1978): caring and Sharing in the Foreign language class: A Sourcebook on Humanistic Techniques. Massachusetts: Newbury House.

Mc.Kenna.G.(1995): Learning theories made easy: Humanism. Nursing Standard. 2(9),29-31.

Numan,D.(1991): Communicative Tasks and the Language curriculum. TESOL Quarterly, 25(2), 279-295.

Richards, J.C. and T.S. Rodgers (1986): Approaches and methods in Language Teaching. Cambridge: Cambridge University Press.

Stevick, E.W.(1990): Humanism in language teaching: A critical perspective, Oxford: Oxford University Press.

Wang’s.(2005): Humanistic approach and affective factors in foreign language teaching. Sino-US English Teaching.2 (5),1-5. Doi:10.1207/s15430421tip4102-2

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://imelal.com/?p=3333
اشتراک گذاری:
Melal EFL Team
مطالب بیشتر

نظرات

0 نظر در مورد Humanistic approach

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.