تاثیرات بازی های حرکتی و ریتمیک بر یادگیری کودکان :
بازی های ریتمیک و حرکتی نوعی از بازی های پر از شور و هیجان همراه با موسیقی هستنند که هدف اصلی آن سرزندگی ، تقویت و افزایش مهارت های حرکتی و اجتماعی کودکان است. بازی های ریتمیک کار و تعامل گروهی بین کودکان را افزایش داده ومنجر به کاهش روحیه ی خجالتی بودن کودک شده واز منزوی و گوشه گیر شدن او جلو گیری می کند ؛ علاوه بر آن باعث تقویت روحیه، طراوت و شادی در کودکان نیز می شود. این بازی ها تاثییر بسیار سازنده ای بر آرامش و تخلیه ی خشم (کنترل و کاهش پرخاشگری) و هیجان دارد چراکه کودکان را از یک فضای نا آرام ، بدون تحرک و دلهره آور و بی انرژی خارج کرده و یک فضای شاد و آموزنده برای کودکان فراهم می کند که باعث تخلیه ی هیجانات منفی درون کودکان شده و میزان استرس و اضطراب را کاهش می دهد. در این نوع از بازی ها کودک می تواند با کمک همسالان و مربی خود نسبت به قابلیت ها ، میزان توانمندی ها و استعداد های خود به شناخت رسیده و آنها را بیاموزد . کودک با یادگیری و انجام حرکات و فعالیت های بدنی مختلف ، توسط دیگر همسالان و مربی تشویق وتمجید شده وفعالیت های او مورد توجه قرار می گیرد در نتیجه کودک خود را فردی قابل، مستعد و تواتمند دانسته و احساس شایستگی و خود مختاری می کند که این امر منجر به افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس کودک می شود و در مواجهه با تکانه و ناکامی ها بهتر می تواند رفتار خود را کنترل و مدیریت و کند. کودک با مشارکت در این بازی ها یاد می گیرد که هیجانات خود را به شیوه ای سازنده ، موثر، مثبت و سالم تری تخلیه کند. کودکان با بودن در جمع همسالان و مشارکت در فعالیت های گروهی متنوع، بهتر و راحت تر می توانند سازش کردن با افراد مختلف جامعه را یاد گرفته و خود را با شرایط و موقعیت های مختلف تطابق دهند. کار ها و فعالیت های گروهی مستلزم هماهنگی، صبر، فداکاری، خلاقیت، تاب آوری و مهارت و توانایی های حل مشکل است که بازی های حرکتی و ریتمیک بهترین و موثر ترین روش ها برای ایجاد و یا تقویت این صفات و ویژگی ها در کودکان می باشد.این بازی ها به دلیل ایجاد هماهنگی عصب-عضله و هماهنگی بین تمام اعضای بدن، در طول بازی دقت ، تمرکز و توجه کودک را تقویت می کند.این دسته از بازی ها باعث اجتماعی تر شدن کودکان و ایجاد توانایی تعامل و برقراری روابط دوستی سازنده و سالم در آنها می شود. بهتر است که کودکان قبل از سن مدرسه و ورود به یک محیط فرهنگی-آموزشی ، جدایی از والدین خود را تجربه کرده باشند و حس استقلال و خودمختاری در آن ها شکل گرفته باشد زیرا در جمع همسالان خود راحت تر و بهتر می توانند وابستگی بیش از اندازه را کنار بگزارند و تمایل بیشتری به استقلال و خودمختاری در آنها ایجاد می شود که این امر از طریق این دسته از بازی ها در کودکان شکل می گیرد و با ورود به مدرسه دچار آسیب نمی شوند.
ريتم به ويژه در شکل موسیقی و بازی، به عنوان قسمتی از آموزش انسان ها و فرهنگ های مختلف، امری مهم تلقی می شود . بازی هايی که محور آن حرکت است، راحت ترين و سريع ترين مسیر را برای توانمندی و قابلیت های مغزی کودکان فراهم می کند. موسیقی به دلیل پیوند بسیار نزدیکی که با روح، هیجان، احساس و عواطف کودک دارد منجر به ایجاد و تقویت مهارت های ارتباطی، اجتماعی، گفتار و زبان و … است. بعد ملودیک و آهنگین موسیقی آرامش بخش بوده و برای کودکان دارای مشکلات یادگیری نشاط آور می باشد و بعد ریتمیک و موزون آن باعث ایجاد نظم، هماهنگی، یکپارچگی و وحدت میان عناصر درونی، ذهنی و روانی کودک با دنیا و محیط پیرامونش است. فعالیت های دارای تحرک به خصوص بازی هایی که به صورت نمايش و حرکات و فعالیت های ریتم دار ، موسیقی و شعر و ترانه است تاثییرات بسزایی در یادگیری کودکان دارد. اين نوع بازی ها ظرفیت های حسی و حرکتی کودکان را به طور هدف دار به کار می گیرند. حرکات ريتمیک به دو قسمت حرکت و ريتم تقسیم می شوند. حرکت های ريتمیک نشان دهنده ی احساسات درونی کودکان است. احساساتی که نمی توان آن را بیان کرد و تنها به وسیله ی انجام اين حرکت ها توصیف می شوند. فعالیت های حرکتی ريتمیک و موزيکال در افزايش رفتار توجه به تکلیف، يادآوری و اطلاعات تحصیلی کودکان دارای مشکلات يادگیری مفید هستند. پژوهش های متعدد نشان داده اند که بین پیشرفت در یادگیری و فعالیت بدنی کودکان رابطه وجود دارد به عبارت دیگر حرکات و فعالیت منظم بدنی کودکان منجر به افزايش برانگیختگی، کاهش افسردگی، افزايش دامنه توجه و تمرکز، افزايش اعتماد به نفس، اصلاح رفتارکودک در کلاس و افزایش عملکرد کودک می شود. بازی درمانی شناختی رفتاری بر بهبود و توان بخشی حافظه و مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری بسیار اثر بخش است.
تاثیر بازی بر اضطراب جدایی کودکان:
در دهه های اخیر روانشناسان بر روابط کودک با مراقبینش تأکید بسیار کرده اند زیرا باور دارند که واکنش های متقابل و صمیمیت والدین اساس رشد شناختی-عاطفی کودک را تشکیل داده و خطر ابتلای کودک به اختلال اضطراب جدایی را کاهش می دهد (سبزیان، مهرابی و کلانتری، 1397). اختلال اضطراب جدایی نوعی اختلال روانی است که در آن فرد به علت جدا شدن از خانه یا از افرادی که به آنها وابستگی عاطفی زیادی دارد (پدر، مادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ و یا خواهران و برادران) به شدت مضطرب می شود )خورشیدوند و رضایی، 1396). اختلال اضطراب جدایی می تواند در جنبه های مختلف زندگی از جمله عملکرد تحصیلی یا اجتماعی) ، نابسامانی شدیدی به وجود آورد (رادمنش، گرجی و شریفی، 1397). مطالعاتی که در زمینه ی شناسایی عالئم اضطراب جدایی صورت گرفته حاکی از این است که اضطراب جدایی در بزرگسالی شباهت های بسیاری با این اختلال در کودکی دارد؛ به همین علت نشانه های اضطراب جدایی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی شامل بزرگسالی نیز می شود )میلرود، کیفی، چو، آرنون، ساچ و همکاران،.2020). تحقیقاتی که در زمینه مشکلات رفتاری و هیجانی صورت گرفته است، اغلب این نتیجه را در برداشته است که اختلال های هیجانی مانند اضطراب جدایی بیشتر حاصل خانواده های مشکل دار، ساختار ناسالم و نحوه ی ارتباط نامطلوب و نامناسب والدین با کودک است تا عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی (سیلوو، مانکاواساکار و پینی، 2016؛ گومز، سمنینا، کورت و واسی، 2017). برخی از پیامدهای منفی اضطراب در کودکان شامل ترس ، تحریک، پرخاشگری، از دست دادن توانایی مهار گری، احساس گناه، تنهایی و مشکلات در سلامت روان و زندگی اجتماعی کودکان است؛ بنابراین به عقیده ی محققان تربیتی اولین گام در درمان مشکلات هیجانی آگاهی از عواملی مانند، تربیت غلط خانوادگی، محیط ترسناک و وحشت آورو نا آرام خانواده، مقایسه با دیگران، عدم آگاهی از مهارت های اجتماعی، احساس تنهایی و عواملی از این قبیل است که تحقیقات پیشین به این عوامل اشاره کرده اند(ریاحی، امینی و صالحی ویسی، 1391).
چون در میان اعضای خانواده راه ارتباط با کودکان پیش دبستانی و دبستانی از طریق کلام کمتر مقدور است و روان درمانی های معمول هم نمی تواند مشکلات اضطرابی این کودکان را حل نماید، بنابراین باید به دنبال فضایی بود که بتوان به دنیای طبیعی کودک وارد شد و مشکلات او را شناسایی و کاهش داد )کانسر، بوناسینا، آنتونیتی، سالاندی، مولتنی و لوروسو، 2020) ؛ در این مورد بازی ها به عنوان یکی از فرایندهای مهم دوران کودکی این فضا را ایجاد کرده و شرایط تعامل والد-کودک را تسهیل میکند و باعث اصالح رفتار و افزایش تحول مغزی و تخیل مثبت کودکان دچار مشکلات اضطرابی می شود(
فریرا، ماکینن و آموریم، 2016). حرکت از یک سو اصلی ترین بازی و از سوی دیگر بنیادی ترین ابزار شناختی رشد دوران کودکی است؛ در درون حرکت به خصوص بازی های قاعده دار که به صورت ساده ی نمایش، موسیقی و شعر و ترانه است، ویژگی هایی چون ریتم، هماهنگی، آهنگ و موسیقی وجود دارد؛ به طوری که این نوع بازی ها ظرفیت های حسی و حرکتی کودکان را به گونه ای هدفدار به کار می گیرد؛ حرکات ریتمیک از اهمیت ویژهای برخوردار است (زینی، خاکسار، بلوچی انارکی و رضایی نسب، 1395).
کودکانی که در بازی های هدفدار، حرکات و هماهنگی را تجربه میکنند، تسلط و جسارت بیشتری بر فضاها و محیط بیرونی پیدا می کنند. تمرینات حسی و حرکتی سرانجام به مهارت های مغزی منجر میشود، مهارت هایی که قابلیت ادراک فضایی و اجتماعی کودکان را افزایش میدهد (رافعی، 1391). در مورد اهمیت حرکت های ریتمیک نیز نظریات فراوانی بیان شده است. ماریا شایب لاور که از پیشگامان روش آموزش ریتمیک بود معتقد است که حرکت دروازه ای است که از طریق آن میتوان به درون انسانها نگریست. حرکتهای ریتمیک بیانگر احساس های درونی کودکاند. احساساتی که نمیتوان آن را بیان کرد و تنها به وسیلۀ انجام این حرکت ها قابل وصف اند (پورشهریار، هاشمی، آقازیارتی و ملکشیخی، 1396). از سویی دیگر چون حرکات موزون از انواع محرکهای شنیداری، دیداری، لمسی و بر خوردار بوده و تأکید آنها بر جنبه های شناختی، اجتماعی و روانی کودکان می باشد، این نوع بازیها تأثیرات چند جانبه ای را بر کودکان می گزارد و شرایطی را مهیا می کند تا هر کودکی متانسب با توانایی و استعدادش از آن بهره گیرد. (امینی و پشمدار فرد، 2019). عواملی چون دقت، تمرکز، توجه، تعادل، اعتماد به نفس، مشارکت در گروه، سرعت پاسخدهی به محرکها، پرورش حواس از جمله مهارت هاییی می باشند که در حرکت های موزون رشد و توسعه می یابند (تاج دینی و پیرخائفی، 1394). از آنجا که فعالیت های حرکتی لذتبخش هستند و کل بدن کودک را درگیر کرده و به او کمک می کنند تا توجه و تمرکزش را حفظ کرده و رفتارهای ناشی از تحریک محرک آنی را کنترل کند، این روش خلاق در فرآیند حرکت درمانی روی یگانگی کودک به عنوان یک ارزش، بیشتر از استعداد تمرکز دارد و کمک می کند که مفهوم خود کودک که به وسیله شکست های مکرر آسیب دیده است، درمان شود (پورشهریار و همکاران، 1396).
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.