0
0

آیا آلمانی زبان خشم است؟

614 بازدید

آیا زبان آلمانی زبانی خشن است؟

همه بارها شنیده‌ایم که آلمانی بهترین زبان برای استفاده هنگام فریاد زدن است. همانطور که فرانسه زبان عشق در نظر گرفته می شود، آلمانی نیز زبان خشم است.

چیزی که کمتر شناخته شده است این است که این زبان در واقع چقدر غنی و شاعرانه است.

اما باید بپرسم – آیا این کلیشه کاملاً منصفانه است؟

من اینطور فکر نمی کنم و معتقدم این مقاله درباره 15 کلمه زیبای آلمانی آن را ثابت خواهد کرد.

در ادامه می خواهیم 15 کلمه زیبای آلمانی را پیشنهاد کنیم که معنای بسیار خاصی دارند و در نوع خود در فرهنگ آلمانی منحصر به فرد هستند. هر یک از این کلمات نه تنها به شما کمک می کند دایره لغات خود را گسترش دهید، بلکه دانش شما را در مورد این دنیای جدید عمیق تر می کند.

 

Viel Spaß beim Lesen!

 

 

1)die Sehnsucht

 

فهرست ما با این اسم شروع می‌شود، که از فعلsich sehnen nach  – «چشم انتظار بودن، آرزو کردن» و اسم «die Sucht» – اعتیاد  می آید.

کلمه Sehnsucht در فارسی به‌عنوان «اشتیاق»، «عطش»، یا «آرزو» ترجمه می‌شود، اما در واقع این کلمه معنی ای بسیار بیشتر از این را بیان می‌کند.

این احساسی به شدتِ اعتیاد است، احساس اشتیاق برای چیزی یا کسی نامشخص ، نامطمئن و دور از دسترس.

کسانی که ادبیات و به‌ویژه رمانتیسیسم آلمانی خوانده یا می‌خوانند، مطمئناً با این کلمه برخورد کرده‌اند که ریشه‌های آن در آلمانی عالی به معنای «بیماری هوی و هوس دردناک» است.

 

 

 

2)das Fernweh

 

کلمه Heimweh، به معنای «دلتنگی برای وطن» یا معادل انگلیسی “homesickness ” را می‌شناسید؟

به نظر می رسد که fernweh برعکس آن باشد – اشتیاق برای یک مکان دوردست ، دور از جایی که اکنون هستید.

این کلمه حس نوستالژی را به مکانی متفاوت و اغلب ناشناخته (حتی برای ما) منتقل می کند که تخیل شما را تسخیر میکند .

 

 وقتی Fernweh دارید (پیشوند fern دلالت بر فاصله دارد، weh – درد)، مشتاقید چمدان‌هایتان را ببندید و به مکانی دلپذیرتر و شادتر سفر کنید و تجربه های جدیدی کسب کنید. شما فقط نمی دانید کجا.

 

 

 

3) der Weltschmerz

 

 

این اسم مرکب (Schmerz: درد)، (welt: دنیا) به بهترین وجه به عنوان خستگی در جهان ترجمه می شود.

کلمه ی Weltschmerz که به‌عنوان «درد دنیا» یا «خستگی از جهان» ترجمه می‌شود، احساس نارضایتی و درد عمیقی است که از درک این موضوع ناشی می‌شود ، که جهان فیزیکی نمی‌تواند به طور کامل خواسته‌های ذهن و روح شما را آرام کند.

خستگی از دنیا احساس غرق شدنی است که وقتی متوجه می‌شویم دنیا هرگز انتظارات ما را برآورده نخواهد کرد. که شکاف بین واقعی و ایده آل دائمی و غیر قابل حل است.

این کلمه توسط نویسنده آلمانی ژان پل در سال 1827 ابداع شد. تصادفی نیست که در دوران رمانتیسیسم ظهور کرد، زمانی که احساسات، تخیل و تعالی بر هنرها حاکم بود.

 

4) der Zeitgeist

 

اسم مرکب از Zeit –زمان- و Geist– روح مشتق شده است و به معنای «روح زمانه» است ، و روح رایج یک دوره و طرز تفکر و احساس یک عصر را توصیف میکند.

در اصل توسط یوهان هردر ابداع شد. با این حال، این کلمه بیش از همه زیبا است زیرا مفهومی را در یک کلمه توصیف می کند که برای آن ، بدون این کلمه ،گوینده معمولا مجبور است از یک عبارت کامل استفاده کند.

 

 

 

 

 

5)die Torschlussplanik

 

سه اسم این اسم مرکب را می‌سازند: Tor – دروازه ، Schluss – بسته، بسته شدن و Panik – هراس. در لغت به معنای “هراس به دلیل بسته شدن دروازه” است.

 این کلمه این آگاهی را می رساند که زمان در حال گذر است و ما باید قبل از اینکه خیلی دیر شود سریع عمل کنیم. این ترس است که زمان از دست می‌رود و فرصت‌های بحرانی را در کنار خود می‌برد.

برای رسیدن یا رسیدن به چیزی اضطرار را تجربه می کنیم، اما نمی دانیم چه چیزی.

این شهود ماست که به ما می‌گوید که داریم از دست می‌دهیم، که زندگی‌مان ادامه می‌یابد در حالی که با کارهای پیش پا افتاده مبارزه می‌کنیم.

 

 

6)die Schadenfreude

 

از Freude – شادی و Schaden – آسیب، بدبختی

 معنی این کلمه، شاد بودن به دلیل درد، رنج یا بدبختی دیگران است . شاید اکثرمان این حس را بشناسیم، اگرچه ممکن است نخواهیم آن را بپذیریم.

 

 

7)die Vergangenheitsbewältigung

 

این کلمه (گذشته- Vergangenheit , غلبه، کنار آمدن – Bewältigung ) مبارزه برای کنار آمدن با گذشته است.

 به راستی چه کسی بهتر از آلمانی ها این مبارزه را می شناسد؟

  این اصطلاح به فرآیندهای کلیدی در تحلیل فرهنگ، ادبیات و جامعه آلمانی پس از جنگ جهانی دوم اشاره دارد.

 

8)der Feierabend

 

عصر – Abend , جشن – Feier

اگر به تازگی وارد آلمان شده اید و اخیراً شغلی پیدا کرده اید، اغلب می شنوید که همکارانتان می گویند “ich mache Feierabend” و از خود می پرسید که چرا و چگونه هر شب برای مهمانی می روند ( تازه بدون دعوت شما! ) در حالی که شما همیشه خسته به خانه می روید .

کلمه Feierabend در واقع به مهمانی ای اشاره نمی‌کند، اما آن لحظه از روز را نشان می‌دهد که به استراحت کردن و هر چیزی که مربوط به کار نیست اختصاص دارد.

 

9)der Treppenwitz

 

کاش زودتر به این بازگشت سریع فکر می کردم!

 همه ما قبلاً این لحظه را تجربه کرده‌ایم – شخصی چیزی به شما می‌گوید و شما آنقدر غرق این اظهار نظر می‌شوید که شما را ناامید می‌کند و نمی‌توانید در همان لحظه یک جواب سریع و مؤثر داشته باشید. اما به محض اینکه از موقعیت دور شدید، ناگهان واکنش عالی در ذهن شما ظاهر می شود.

این پدیده در زبان آلمانی به عنوان Treppenwitz شناخته می‌شود، که در لغت به معنای شوخی راه پله است، زیرا، پاسخ شوخ‌آمیز معمولاً هنگام خروج از راه پله به ذهنتان میرسد. البته تا آن زمان دیگر برای استفاده از آن دیر شده است.

 این اصطلاح از عبارت فرانسوی “L’esprit de l’escalier” گرفته شده است که به باز هم شوخی راه پله ترجمه می شود.

فارق از زبان، به نظر می رسد همه ما با این پدیده تلخ و شیرین آشناییت داریم.

 

 

 

10) die Geborgenheit

زمانی این کلمه در واقع به عنوان دومین کلمه زیبا در زبان آلمانی انتخاب شد .

کلمه Geborgenheit برای توصیف حالت آسایش و رفاه استفاده می شود و اغلب به عنوان “امنیت” ترجمه می شود، اما در واقع این احساسی است که نسبتاً غیرقابل ترجمه است.

برای افراد مختلف، Geborgenheit چیزهای مختلفی را نشان می دهد. برای برخی، این احساس راحتی، امنیت و عشق در یک رابطه عاشقانه یا صراحت و صداقتی است که همراه با یک دوست صمیمی احساس می کنید.

برای دیگران، چیزی حتی خاص‌تر را توصیف می‌کند، مانند حس آشنا و گرمی که فرد از خوردن غذاهای خانگی هنگام بازگشت به خانه دوران کودکی خود دریافت می‌کند. Geborgenheit اغلب با دوران کودکی مرتبط است زیرا حاوی اولین خاطرات ما از این احساس است.

 

 

 

11) das Luftschloss

 

کلمه ای برای رویاپردازان در میان شما، Luftschloss یک کلمه نسبتا شاعرانه برای توصیف رویا یا فانتزی کسی است.  یک Luftschloss (جمع Luftschlösser)، یک خیال و رویایی غیر واقعی است. اسم مرکب به معنای واقعی کلمه “قلعه هوا” ترجمه می شود زیرا از کلمات Luft به معنی هوا و Schloss به معنای قلعه تشکیل شده است.

کسانی که Schlösser in der Luft bauen (قلعه‌هایی در هوا می‌سازند) تخیلات بزرگ و رویاهای غیرواقعی دارند، زیرا در واقع شما نمی‌توانید چیزی در هوا بسازید. ایده قلعه بیانگر چیزی زیبا و رویایی است که فقط در افسانه ها اتفاق می افتد.

نمونه‌ای از Luftschloss ممکن است کسی باشد که رویای تبدیل شدن به یک ستاره هالیوود، یا یک ستاره راک یا چیزی مشابه را دارد.

 

12)das Reisefieber

 

داشتن Reisefieber به معنای واقعی کلمه داشتن “تب سفر” است(Reise– سفر ، Fieber– تب) و نشان دهنده آن حالت اضطراب است که قبل از سفر خود را نشان می دهد، معمولاً ( اما نه فقط) به تهیه چمدان ها و مدارک لازم مربوط می شود.

 همه از آن رنج نمی برند، اما هر یک از ما فردی را می‌شناسیم تحت تأثیر Reisefieber ، که 3 ساعت قبل از حرکت، پس از حداقل ۱۰ بار وزن کردن چمدان و بررسی مکرر تمام مدارک در کوله پشتی خود، به فرودگاه می آید.

 

13)das Kopfkino

 

 کلمه آلمانی Kopf به معنای “سر” و Kino به معنای ” سینما” است.

بنابراین Kopfkino یک سینما را در ذهن شما توصیف می‌کند.

این نوعی سرگرمی ذهنی است که ذهن هر زمان که بخواهد به آن روی می آورد. یک داستان یا صرفا اظهارنظری که می شنویم ممکن است جریانی از آگاهی را تحریک کند. تصاویری زنده در مورد یک رویداد، گذشته، حال یا آینده.

کوپفکینوهای جایی است که تمام امیدها و ترس‌های ما روایت‌های دراماتیکی را برای ما ایجاد می‌کنند که چه بخواهیم و چه نخواهیم آن را تماشا کنیم.

اغلب اوقات اینها افکاری هستند که ما ترجیح می دهیم نداشته باشیم.  ممکن است تصور کنید که رئیس بی حوصله شما را اخراج می کند زیرا برای سومین بار در آن هفته دیر سر کار آمده اید.

خبر خوب این است: استودیوی تولید ذهنی ما همچنین می تواند یک فیلم کوتاه دلپذیر فیلمبرداری کند. به عنوان مثال هنگام خواندن یک کتاب خوب که تخیل ما را قلقلک می دهد.

برخلاف فیلم های واقعی، فیلم های kopfkino به سختی خاموش می شوند. بیرون رفتن از ذهن خیلی سخت تر از بیرون رفتن از یک سینمای واقعی است.

 

14)die Fremdscham

همه در مقطعی از زندگی خود احساس Fremdscham (به معنای واقعی کلمه: شرمِ- scham غریبه- fremd ) را دارند. این واکنش دلسوزی نادرست، احساسی است که وقتی شاهد انجام کاری خجالت آور از کسی هستید، دارید. شما از طرف آنها احساس شرمندگی می کنید، به خصوص اگر آنها از خجالت خود غافل باشند. ناتوان از نادیده گرفتن این حس ، Fremdscham به طور مؤثری به شما این احساس را می دهد که گویی خودتان هنجارهای اجتماعی را زیر پا گذاشته اید.

جالب اینجاست که این اصطلاحی روانشناسی است. Fremdscham می‌تواند اعتیادآور نیز باشد. مثل تصادف رانندگی ای که نمی توانی نگاهت را از آن برداری.

ممکن است در یک مهمانی وقتی شخص دیگری به آشپزی میزبان توهین می کند، و در همان لحظه میزبان درست پشت سر او راه میرود ، این احساس را داشته باشید. اوه – این احساس سوزش در شکم شما؟ Fremdsham.

 

15) das Sprachgefühl

 

برخی افراد در یادگیری زبان مهارتی عجیب دارند و در طول زندگی خود پنج، شش یا هفت زبان را جمع آوری می کنند.

مثل این است که آنها یک حس ششم برای دانستن اینکه چه زمانی بگویند «der»، «die» یا «das» دارند. یک کلمه آلمانی برای این وجود دارد: Sprachgefühl یا «احساس زبانی». طبق گفته سایت wiktionary ( ویکی‌واژه) ،  این توانایی بالای «درک غریزی یا شهودی» یک زبان است.

مارک تواین گفته است که “یادگیری آلمانی یک تمرین مادام العمر است.” پس از یک دوره طولانی مطالعه، او به این نتیجه رسید که فردی که در زبان مهارت دارد، می‌تواند انگلیسی (بدون تلفظ و گرامر) را در 30 ساعت و فرانسوی را که کمی سخت‌تر است، در 30 روز یاد بگیرد.

اما یادگیری آلمانی چقدر طول می کشد؟ پاسخ تواین: حداقل 30 سال! به گفته او، بدیهی است که زبان آلمانی باید «تعمیر شود. اگر قرار بود همین‌طور بماند، باید با ملایمت و احترام در میان زبان‌های مرده قفسه شود، زیرا فقط مردگان فرصت کافی برای یادگیری آن دارند.»

 ما امیدواریم که این مقاله شما را متقاعد کرده باشد که قضاوت او چقدر “نا عادلانه” بوده است.

آلمان واقعاً سرزمین شاعران، فیلسوفان و متفکران است – به هانا آرنت، فردریش نیچه و تئودور آدورنو فکر کنید.

برای بیان ایده های عالی، مطمئناً به یک زبان فوق العاده رسا نیاز دارید!

 

آیا این کلمات آلمانی شما را تحت تأثیر قرار داده اند؟ پس به دوره‌های آلمانی که آموزشگاه زبان ملل برگزار می‌کند نگاهی بیندازید!

ملیکا بشارتی – مدرس دوره های آلمانی

آموزشگاه زبان های خارجی ملل

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://imelal.com/?p=4773
اشتراک گذاری:
Melal EFL Team
مطالب بیشتر

نظرات

0 نظر در مورد آیا آلمانی زبان خشم است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.